Control
Unfortunatly, this post is currently only available in Persian. I will try to translate it when I have the time!
کنترل
همه ما دوست داریم که روی زندگیمون کنترل داشته باشیم. همه دوست داریم که اعمالمون نتیجه مستقیم داشته باشه. ولی آیا این واقعا درسته؟
نتیجه سرچهای مربوط به تغذیه و سلامتی تقریبا فقط به روزی که سرچ میکنین و مقالهای که روش کلیک میکنین بستگی داره. وقتی که به دنبال اثرات قهوه روی سلامتی بگردین؛ بسته به این که روی کدوم کلیک کنین از این که باعث استرس و سرطان میشه شروع میشه (تا سال 2016، قهوه توی لیست غذاهای عامل سرطان سازمان بهداشت جهانی بوده) و به این که توی بعضی وقتا جلوی سرطان رو میگیره و توی درمانش موثره میرسیم. حقیقتش اینه که توی تقریبا همه تحقیقهایی که بلندمدت و روی تعداد زیادی آدم انجام شدن، هیچ تاثیر معناداری وجود نداشته.
پس این مقالهها از کجا میاد؟ چرا هر چند وقت یه بار یه تحقیق میترکونه که میگه قند زیاد خوردن طول عمر رو کاهش میده ولی ظاهرا چربی خوردن مهم نیست و هر چقدر دلتون میخواد اون یکی رو بخورین، و دو ماه بعدش میگن وای چربی شیطانیه و اینم یه مقاله که یه ساله چهار تا تست گرفتن؟ چرا اینقدر برامون مهمه؟ مخصوصا این که من شک دارم تا سال 2016 هم کسی قهوه خوردنش رو کم کرده بوده، ولی بدون شک بهش خیلی فکر میکرده.
برای مثال، ویتامین دی رو در نظر بگیرین. ویتامین دی خیلی وقته که به عنوان یه ماده خارق العاده معرفی میشه که کمبودش (ظاهراً) باعث یه رنج بزرگی از مشکلات میشه؛ از سرطان و پوکی استخوان بگیر تا افسردگی و شیزوفرنی. (این قسمت منتال هلثش رو من هم تازه شنیدم و برام عجیب بود، توی کودکی فقط استخونش رو به ما خیلی میگفتن. خارجیا ولی ظاهرا برعکسه و اون قست منتال هلثش معروف تره براشون.) وقتی یه سرچ کوچیک بزنین یه عالمه مقاله ریز و درشت پیدا میشه که نشون میده چقدر خوبه و چقدر مهمه. اگه به اندازه کافی برین پایین؛ همه این مقالهها به یه سری تحقیق رفرنس دادن که حداکثر مال سال 2013 ان؛ و اگه بیشتر بگردین مقالهای از سال 2020 پیدا میکنین که نشون میده:
Vitamin D3 supplementation compared with placebo did not result in statistically significant differences in the incidence and recurrence of depression or clinically relevant depressive symptoms.
Importance Low levels of 25-hydroxyvitamin D have been associated with higher risk for depression later in life, but there have been few long-term, high-dose large-scale trials.
Meaning These findings do not support the use of vitamin D3 in adults to prevent depression.
From https://jamanetwork.com/journals/jama/fullarticle/2768978
چرا این رو نمیشنویم پس؟ چرا این توی تمام نتایج اول سرچ گوگل نیست؟
++ ممکنه بگین چون جدیده، ولی معمولا به محض این که یه ریزالت جدید از یه تحقیق در مورد رژیم میاد فوری میره ریزالت اول گوگل و میترکونه، معمولا هم زمان اونقدر اثر نداره. چرا این نه پس؟ (البته پینوشت 1)
جالبترش؛ یه متاآنالیز (یه تحقیقی که تحقیقها و دادههای قبلی رو کامل بررسی میکنه و از روی همه دادهها نتیجه میگیره) توی سال 2018 منتشر شده که نشون میده ویتامین دی، هیـــــــــــــــــــــــــــــــچ تاثیری روی شکستگی استخوانها نداره. هیچی. صفر. هیچی. (بازم همون پینوشت 1)
From https://www.thelancet.com/journals/landia/article/PIIS2213-8587(18)30265-1/fulltext
پس چرا دوست داریم هنوز باور کنیم ویتامین دی میتونه جلوی افسردگی رو بگیره و استخوانهامونو تقویت کنه؟ چرا هنوز اولین ریزالتی که میگیریم اینه که بهش نیاز داریم و چرا دوست داریم باور کنیم که واقعا این کارا رو میکنه؟ (پی نوشت دو)
قبلا که میشد مهمونی رفت خونه بقیه، چند تا عید پیش خونه یکی از فامیلها بودیم که دیابت داره. یه جوری بحثش شروع شد و از اون لحظه همه متخصص این شدن که چطوری به خاطر رژیم غذاییش و مصرف قند و شکر زیاد اینطوری شده و الان اگه فلان رژیمو بگیره و اگه زنش نذاره فلان چیزا رو بخوره؛ مشکلش حل میشه. [به عنوان نکته کوچیک اینجا، دیابت نوع یک یه بیماری دستگاه ایمنی عه که هنوز مطمئن نیستیم از کجا میاد ولی از کودکی هست؛ دیابت نوع دو توی بزرگسالی به خاطر مقاومت به انسولین ایجاد میشه و میتونه یه عالمه دلیل از ژنتیک گرفته یا هورمونهای خاص حاملگی داشته باشه. البته میدونیم که اضافه وزن یه فاکتور مهم هست داخلش (ولی لزوما دلیلش نیست) ولی حتی اثبات خاصی وجود نداره که شکر زیاد باعثش میشه.] این تجربه رو هر بار که حرف بیماریای میاد میشه دید؛ هر بار که توی خانواده بحث هر چی میشه آدم متخصص ریخته که بگه فلان رژیم و فلان غذا همه مشکلاتشو حل میکنه.
“What is known is that eating too many sweets doesn’t cause diabetes!”
From https://www.drugwatch.com/featured/diabetes-stigma/
حقیقتش اینه که بیشتر بیماریهای این مدلی، فاکتورهای ژنتیک عظیمی دارن و یا ما کلا نمیدونیم دقیقا چطور ایجاد میشن و چطور میشه جلوشونو گرفت. من الان بحثم استیگمای ناشی از بیماری نیست خیلی زیاد؛ ولی اگه بخوایم به اون هم فکر کنیم سریع به تمام آدمهایی که با ایدز درگیرن و باید با تمام آدمایی کنار بیان که معتقدن تقصیر خودشونه به خاطر رفتارهای کثیفشون:)) میرسیم.
من یادمه اولین باری که در مورد ویتامین دی و منتال هلث شنیدم رو. حسی که داشتم اول شک و تردید بود و بعدش خوشحالی. خوشحالی از این که ویتامین دی، قابل اندازهگیریه. قابل حله به سرعت، اون مقدار ویتامین دیای که برای یک سال کافیه رو با هزینه قابل قبولی میشه تهیه و مصرف کرد؛ معمولا هم ساید افکت خیلی بدی نداره. برعکس تقریبا هر چیزی که در مورد منتال هلث میدونستم، ساده و قابل فهم بود و خیلی خوشحالکننده.
همه چیزای دیگه گیجکنندهن. خیلی خوب میشه اگه به جای این که مجبور باشی وقت و انرژی بذاری روی بهتر شدنت و از یه عالمه سد عجیب غریب بپری، صرفا قرص ویتامین دی بخوری و خوشحال بشی.
برای همین برام قابل درکن اون آدمایی که هر وقت کوچیکترین مشکلی توی سیستم گوارشیت پیدا میکنی میگن فلان رژیمو بگیری تمااااام مشکلات زندگیتو حل میکنه یا به خدا دو ماه گیاهخوار بشی خودت میبینی بدنت خودشو ترمیم میکنه قشنگ. برام قابل درکن اونایی که به آدمهایی که دیابت دارن به دید مقصر نگاه میکنن و برام قابل درکن اون آدمایی که میگن یه ماه یوگا کار کنی افسردگیت حل میشه.
من فکر نمیکنم هیچ کدوم این فکرا با قصد بدی میان و فکر نمیکنم این آدما خیلی پرتن. حقیقا حدس میزنم اونایی که میگن برای افسردگی یوگا کار کن یه ورژنی از همون حسو تجربه کردن و فقط میخوان، از ته دلشون، که راه حلش یوگا باشه. که یه رژیم اون بیماریای که نمیدونن از کجا میاد رو حل کنه.
ما همه مون از ته دلمون میخوایم که کنترل داشته باشیم. روی زندگیمون، روی سلامتمون. میخوایم بتونیم مستقیما تعیینش کنیم. میخوایم اعمالمون نتیجه مستقیم داشته باشن.
برای همین دوست داریم ویتامین دی مشکلاتمونو حل کنه یا قهو سرطان رو ایجاد/درمان کنه. میخوایم چیزایی که روش کنترل داریم (مواد غذایی) بتونن چیزایی که روش کنترل نداریم (بیماریها) رو تغییر بدن. میخوایم که اگه قند نخوریم و چربیمون رو کنترل کنیم و هر روز ورزش کنیم و غذای سالم بخوریم و وزنمونو کنترل کنیم و روزی هشت تا لیوان آب بخوریم؛ بیمار نشیم. (پینوشت سه) خیلی خوب میشه که تمام مشکلاتمون نتیجه مستقیم رفتارمون باشه. خیلی خوب میشه که فقر از تنبلی بیاد و دیابت از پرخوری و الی آخر. چون به ما اطمینان خاطر رو میده که اگه فلان کارو بکنیم همیشه، فلان طور میشه.
ولی این نه تنها غلطه، بلکه صدمه میزنه. این که تصور کنیم کسی روی دیابت نوع دوش کنترل داشته خیلی حس خوبیه (تو کار بدی کردی و الان داری به خاطرش مجازات میشی) ولی خیلی دید بدیه. نه تنها برای اون آدم، ولی برای خود ما که در نهایت بالاخره یه جوری بیمار خواهیم شد. این که حس کنیم منتال ایلنس یه جوری تقصیر خود طرفه وحشتناکه برای اون؛ ولی در عین حال وحشتناکه برای خود ما وقتی که یه روزی واقعا نمیتونیم و واقعا کم میاریم و واقعا به کمک نیاز داریم. چون همون قضاوتی که برای بقیه بوده به سمت خودمون برمیگرده و اون قضاوت درونی فقط بدترش خواهد کرد.
این که قبول کنیم قدرتی نداریم خیلی چیز ترسناکیه. اگه همه رفتار من یه نتیجه مستقیم نداره و اگه من با رفتارم هر نتیجهای رو نمیتونم تحت تاثیر قرار بدم؛ پس سو وات؟ داریم چیکار میکنیم؟
اول این که این به این معنی نیست که ما هیچ کنترلی نداریم. اون بحث دیگهایه و از حوصله این مطلب هم خارجه. بحث الان فقط اینه که ما روی هیچ چیزی کنترل صد در صدی نداریم. یه سری اوقات برای این که دانشمون از دنیا کمه و واقعا نمیدونیم فرآیند پشت یهسری وقایع چی هست. یه سری اوقات هم به خاطر اینهکه یه سری چیزها تصادفیان و دست ما نیستن. (پینوشت چهار)
ولی همه ما قدرت خیلی عظیمی داریم توی کنترل خیلی چیزای اطرافمون، قدرتی که من فکر نمیکنم خودمون متوجهش هستیم. میتونیم با چند تا کلمه حرف کسی رو خوشحال کنیم و روز و ماه و سالشو بسازیم یا حالشو بریزیم به هم و خرابش کنیم. میتونیم کنار هم دیگه باشیم و هم دیگه رو پشتیبانی کنیم و میتونیم همدیگه رو دوست داشته باشیم. میتونیم خودمونو خوشحال کنیم، به خودمون برسیم و به خودمون فرصت بدیم. خودمون رو دوست داشته باشیم.
فقط باید یاد بگیرم و یاد بگیریم که هر چیزی رو نمیتونیم کنترل کنیم.
پینوشت 1: من واضحا و طبیعتا دکتر نیستم و با این که تلاشمو کردم که تحقیقات کافی انجام بدم، کاملا ممکنه که اشتباهاتی توش باشه. اگه چیزی دیدین و یا سوالی در مورد منبع خاصی داشتین، خوشحال میشم که جواب بدم.
خیلی از اون مقالات به آدمایی که ویتامین دی شون خیلی کم بوده کاری نداشتن و خب این بزرگترین نقدی بود که بهشون دیدم. به علاوه یه چند تا نقد خوندم از این مقالات که مثلا به کسایی که کلسیم و ویتامین دی با هم خوردن کاری نداشتن و شاید اون فرق کنه و اینا. خلاصه این که من متخصص نیستم، برین دکتر و هر کاری اون گفت رو بهش گوش کنین.
+این در مورد منتال هلث هم درسته؛ مقالهای که من لینک دادم در مورد پیشگیری بود و خیلیا برای درمان افسردگی هم ویتامین دی مصرف میکنن و من چیزی در مورد اون پیدا نکردم. کلا برین پیش آدم متخصص و هر کاری اون گفت گوش کنین، اینا جایگزین اون نیست به هیچ وجه. بازم میگم که اگر بهتر از من مطلعید و نیازه که چیزی رو تغییر بدم لطفا بهم بگین.
پینوشت 2: ویتامین دی (و کلا ویتامینها) یه سری ماده به شدت مورد نیاز برای بدنان که بدن ما خودش تولیدش نمیکنه. طبیعتا توی خیلی از فانکشنهای بدن تاثیر داره و خیلی مهمه. من حرفم اصلا این نبود و نیست که هیچ تاثیری نداره، صرفا یه سری تاثیرهای به نظر غلوشده رو نگاه کردم. ویتامین دی برای بدن نیازه و اگه کم دارین باید مصرفش کنین.
پینوشت 3: من کل این رو برای این شروع کردم نوشتن که داشتم به این فکر میکردم که چقدر مسخره ست این تاکید همیشگی روی هشت تا لیوان آب خوردن؛ وقتی آب کلا اونقدر چیز مهمی توی بدن ما عه که اگه بهش نیاز داشته باشی یه عالمه مکانیزم وجود داره که مجبورت کنه بری سراغش و به علاوه ما کلا توی روز یه عالمه با غذا و چای و اینا آب میخوریم و همه اینا الردی حسابن. ولی خب اینقدر همه چی دیگه پیدا کردم که این یکی گم شد توش، برای همین اینجا میگم :))